محمد حسین باغبان،کارگرزاده ای بوداز استان اصفهان، یک ناخنش به
خاطر جوشکاری کبود بود،روزهای آخر قبل از عملیات خبیر،به همرزمش
شفیعی گفت:اگر شهید شدم مرا از ناخنم وگودی کف پایم
بشناسید.شفیعی دلش لرزید.بارها حسین را دیده بود که باگریه می
گفت:خدایا مرا مثل امام حسین شهید کن.
اواخر اسفند،وقتی شفیعی را برای شناسایی شهدابه تعاون
لشکر14امام حسین خواستند،حسین را فقط از روی ناخنش وگودی کف
پایش شناخت،چون حسین سر نداشت.
زود بیدار شدم تا سر ساعت برسم
باید این بار به غوغای قیامت برسم
من به قدقامت یاران نرسیدم،ای کاش
لااقل رکعت اخر به جماعت برسم
آه، مادر!مگر از من چه گناهی سرزد
که دعا کردی و گفتی به سلامت برسم؟
طمع بوسه مدار از لبم ای چشمه که من
نذر دارم لب تشنه به شهادت برسم
سیب سرخی سر نیزه ست...دعاکن من نیز
این چنین کال نمانم به شهادت برسم
شهیدان زنده اند الله اکبر چراغ خانه اند الله اکبر
گل صد برگ میهن این شهید است عدالت در دلم از این شهید است
بگفت ان مرد عادل رهبر ما شهیدان زنده اند افسوس برما
تمام مردم ایران زیبا بگفتند این شهیدان اند باما
تمام این دنیای پر از درد بااین دنیای خشم بوده همه سرد
شهید مانده کنار مردم ما بدان اوهست اینجا و همه جا
تختی
دلاور ایران،
برترین کشتی گیر ایران،
انکس که جانش رابرای امام رضا وکشورش فدا کرد.
آری تختی.مدالهایش هنز در موزه مانده است.
دلتنگ امام به طور مشکوی شهید شد.
او پهلوان بود.
پهلوان
9دی
همون روزی که مردم به نشونه ی راضی نبودن از کسایی که می گفتن:
نه غزه،نه لبنان،جانم فدای ایران
اینا یه کنار اما........
اما چرا روزای محرم می ریختن تو خیابونا و می رقصیدن؟؟
براچی شادی می کردن؟؟؟