♥ماباایرانیم،ما بچه های ایرانیم♥
♥ماباایرانیم،ما بچه های ایرانیم♥

♥ماباایرانیم،ما بچه های ایرانیم♥

دلنوشته ای به امام رضا

نمی دانم از کجا وچگونه شروع کنم

دوست دارم بگویم

بگویم  بگویم 

تا وقتی که دلم خالی شود

  

نوجوانی بیش نیستم اما به اندازه ی ادم بزرگ ها دلی پر غصه دارم

دلم از جای دیگر پر است

اما

دنبال بهانه ای هستم که گریه کنم

بغضی که مانند سد جلوی اب را گرفته و نمی گذارد به اب به جریان بیفتد.جلوی گلوی من را گرفته

امام من

می دانم که سرت انقدر شلوغ است که نمی توانی به خواسته ی من هم نظر کنی

چیز زیادی نمی خواهم جز

سفری کوتاه به درگاهت 

معلم مان می گوید:

امامان واسطه ای هستند تا ما خواسته هایمان را به خدا بگوییم

من تنها خواسته ای که دارم این است

دوباره ضریح طلایی ات را نگاه کنم

شاید من لیاقت دیدن ضریحتان را ندارم

شاید من نتوانستم بنده ای خوب برای خدا باشم که حالا نمی توانم شما را ببینم

یه خواسته ی دیگر هم دارم

بگذارید ضریحتان را لمس کنم


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.